چالش ماشین ماکت – ارتباط فرانسوی، رفیق آمریکایی و عشق ایرانی

می‌تونی تصور کنی اولین بار کِی و کجا دیدمت؟ می‌تونی تصور کنی وقتی دیدمت، چقدر تحسینت کردم؟ می‌تونی تصور کنی چقدر دنبالت گشتم تا پیدات کنم؟ نه نمی‌تونی!

تو رو اولین بار، با همه‌ی ابهت و هیبتت توی فیلم ارتباط فرانسوی ۱ با بازی جین هاکمن دیدم؛ جایی که قهرمان فیلم باید خودشو به اون یارو عوضیه می‌رسوند و تو… تو میومدی، یه شورلت شویل SS 396 مدل سال ۱۹۶۸٫٫٫ درست همون لحظه‌ای که باید، میومدی… قوی، بزرگ، بی‌نقص!!

تو خودش بودی، خودِ خودش…! همونی که وقتی سوارت میشد و گاز می‌داد، هیچ کس جلودارش نبود… می‌پیچید… چپ، راست! از کنار هزار تا ماشین دیگه که پیش تو مثل حشرات کوچیکی بودن که دور و برت وز وز می‌کردن… تو مثل یه نهنگ بودی که جاده رو می‌بلعید و می‌رفت… گاز می‌داد و صداش، می‌پیچید توی خیابون…! بعد، تو می‌خوردی توی ستون! کشیده می‌شدی به یه ماشین…! می‌زدن بهت اما هیچی از تو کم نمی‌شد… حتی وقتی قُر می‌شدی، تو همون قدر با ابهت بودی… تو می‌رفتی و من فکر می‌کردم که اگه فقط یه ثانیه توی عمرم بهم وقت بدن تا هیجان رو تجربه کنم، باید اون یه ثانیه، سوار تو باشم و فرمونت توی دستای من باشه تا هر دومون بفهمیم هیجان چیه…!

تو نمی‌دونی، ولی من می‌دونم! تو خودشی! همونی که باید شبا وقتی خسته‌ام از روزای تکراری زندگی، توی خیابون سوارت بشم و بگازم توی دل رؤیاهام… رؤیاهایی که یا من بهشون نمی‌رسم یا اونا مدام از من دور میشن…

توهمونی! همونی که می‌تونه قُر بشه وسط زخمای سنگین گرونی و بی‌ثبانی و بی‌در و پیکری چرخ زندگی، ولی باز منو برسونه به مرزهای هیجان و قدرت سی‌سالگی… مرزهای سرعت و گذشتن از هر چی که دلم نمی‌خواد دیگه ببینمش، که ته ته دلم تصور کنم با تو شاید واسه‌ی رسیدن به کمترین سهمم به عنوان یه جوون سی‌ساله، توی این مملکت دارم می‌گازم… وسط همه‌ی فقرها و محرومیت‌ها و ناامیدی‌ها می‌گازم و شتاب می‌گیرم…

حالا فهمیدی رفیق؟!

من همه جوره پات واستادم رفیق سانی سایدی یک بیست و چهارم من…!

۴.۷/۵ ( ۹۰۶ نظر )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *