ماکتبازان ایران – قسمت چهارم
حدود ۵ سال داشتم که به همراه مادرم برای خرید روزمره به فروشگاه تعاونی محل رفته بودم. در طبقه دوم این فروشگاه یک قفسه کوچک شیشه ای بود که داخل آن یک فولکس قورباغه ای آبی رنگ عقب کش بود. با همان نگاه اول عاشقش شدم. پس از اینکه با مقداری پا فشاری مادرم آنراRead more about ماکتبازان ایران – قسمت چهارم[…]